یادگیری خود گردان و پروژه محور
تاریخ انتشار: 1399-06-26 12:14:07
دستهبندی: کسب و کار
چرا بسیاری از اوقات، افراد تحصیلکرده در دام فریبکاریهای احمقانه و تئوریهای توطئه گرفتار میشوند؟
مشکل ما اینجاست که «فهمیدن» (Understanding) را به ما نیاموخته اند. بلکه ما را مجبور کردهاند که همه چیز را از بَر کنیم. چون برای تحصیلکردهبودن، کافیست که آزمونها را به خوبی پشت سر بگذاری و بعد، همه چیز را فراموش کنی. چون هرگز چیزی را واقعاً یاد نگرفتهای.
ولی «فهمیدن»، درهای بصیرت را به روی ما میگشاید و رابطهی ما را با اطلاعات دریافتی، سهل و شفاف میکند. «فهمیدن»، سکوی مورد نیاز ما برای ارتقاء به سطح بعدی است. ولی اَزبرکردن، مثل یک خانهی پوشالیِ شکننده و بیاساس است.
ما حالا در این فراخوانِ پاییزیِ بازگشت به مدرسه، شانس آن را داریم که به جای سازش با سیستم آموزشی و چسبیدن به نیمکتها و آزمونها، به یادگیریِ خودگردان (Self directed) و پروژهمحور روی آوریم. این پروژه را راه بیندازیم و ثابت کنیم که این کار شدنی است و تکرارش کنیم: یادگیری همراه با اقدام. یادگیریِ خودگردان، میتواند توانمندی ما را برای همکاریهای مادام العمر شکوفا کند، ولی آمادهشدن برای آزمون، تبدیلشدنِ ما به افرادی سرسپرده و زیر مِنت آزمونگیرندگان را تضمین خواهد کرد.
افراد حق ندارند نظرات شخصیشان را به عنوان واقعیتها ارائه کنند و این قدرت «فهمیدن» است که به ما کمک میکند تا حقایق بااهمیت را کشف کنیم.
کودکانِ زیادی از پنجسالگی قادر به یادگیریِ خودگردان و پروژهمحور هستند. به شرطی که تلویزیون را خاموش کنیم و بپذیریم که این پروسه قرار نیست مثل آزمونهای استانداردِ پرطرفدار، به یک نتیجهی فوری بیانجامد.
ما میتوانیم الگویی از آموزش را خلق کنیم که در آن، به مردم کنجکاوی را بیاموزیم. چون کنجکاوی، موتور محرکهی یادگیری است. این الگو بااینکه کمتر قابل پیشبینی است ولی بسیار قدرتمندتر از روش آموزش فعلی است: یعنی ایجاد یک میلِ آغشته به تواناییِ خلاصشدن از شرّ این باور که هر چه افراد قدرتمند میگویند را باید باور کرد.
?طعم ست گادین
مشکل ما اینجاست که «فهمیدن» (Understanding) را به ما نیاموخته اند. بلکه ما را مجبور کردهاند که همه چیز را از بَر کنیم. چون برای تحصیلکردهبودن، کافیست که آزمونها را به خوبی پشت سر بگذاری و بعد، همه چیز را فراموش کنی. چون هرگز چیزی را واقعاً یاد نگرفتهای.
ولی «فهمیدن»، درهای بصیرت را به روی ما میگشاید و رابطهی ما را با اطلاعات دریافتی، سهل و شفاف میکند. «فهمیدن»، سکوی مورد نیاز ما برای ارتقاء به سطح بعدی است. ولی اَزبرکردن، مثل یک خانهی پوشالیِ شکننده و بیاساس است.
ما حالا در این فراخوانِ پاییزیِ بازگشت به مدرسه، شانس آن را داریم که به جای سازش با سیستم آموزشی و چسبیدن به نیمکتها و آزمونها، به یادگیریِ خودگردان (Self directed) و پروژهمحور روی آوریم. این پروژه را راه بیندازیم و ثابت کنیم که این کار شدنی است و تکرارش کنیم: یادگیری همراه با اقدام. یادگیریِ خودگردان، میتواند توانمندی ما را برای همکاریهای مادام العمر شکوفا کند، ولی آمادهشدن برای آزمون، تبدیلشدنِ ما به افرادی سرسپرده و زیر مِنت آزمونگیرندگان را تضمین خواهد کرد.
افراد حق ندارند نظرات شخصیشان را به عنوان واقعیتها ارائه کنند و این قدرت «فهمیدن» است که به ما کمک میکند تا حقایق بااهمیت را کشف کنیم.
کودکانِ زیادی از پنجسالگی قادر به یادگیریِ خودگردان و پروژهمحور هستند. به شرطی که تلویزیون را خاموش کنیم و بپذیریم که این پروسه قرار نیست مثل آزمونهای استانداردِ پرطرفدار، به یک نتیجهی فوری بیانجامد.
ما میتوانیم الگویی از آموزش را خلق کنیم که در آن، به مردم کنجکاوی را بیاموزیم. چون کنجکاوی، موتور محرکهی یادگیری است. این الگو بااینکه کمتر قابل پیشبینی است ولی بسیار قدرتمندتر از روش آموزش فعلی است: یعنی ایجاد یک میلِ آغشته به تواناییِ خلاصشدن از شرّ این باور که هر چه افراد قدرتمند میگویند را باید باور کرد.
?طعم ست گادین